تفاوت بازاریابی کلاسیک و مدرن 
                        
                        
                            
 
 
        
     
 
 
        
    
        
            
            در حال بارگزاری
         
        
        
     
    
 
 
                         
                        
                            
                            -1 نظر مشتریان :
در بازاریابی کلاسیک نظرات گروه مشتریان مهم است 
اما در بازاریابی مدرن نظر تک به تک مشتریان . در بازاریابی کلاسیک وقتی 
نظر سنجی انجام می شود نظرات مشتریان و فراوانی آنها در تحقیقات و گزارشات 
آورده می شود نه نظر تک به تک مشتریان در حالي كه در بازاريابي مدرن نظر تك
 تك مشتريان كسب و مورد ارزيابي قرار گرفته و در طراحي و ارايه خدمت و 
محصول مورد توجه قرار مي گيرد .
2- تصویر از مشتری :
بازاریابی
 کلاسیک تصویری روشن از مشتری ندارد . اما بازاریابی مدرن به دلیل نیاز به 
شناخت مشتری و امکانی که فناوری اطلاعات و ارتباطات در اختیار قرار می دهد 
تصویر روشنی از مشتری ، نیازها و خواسته هایش در بانکهای اطلاعاتی سازمان 
داشته و از آن بهره مي گيرد . توجه به ارتباطات در بازاریابی و امکان ذخیره
 سازی و بهره برداری از اطلاعات حاصل از رفتار و خصوصیات مشتری این مزیت را
 برای سازمان ایجاد می کند که مشتریان خود را به خوبی بشناسد .
3- محصول :
برای
 سازمانهای پیشین ارایه محصول استاندارد مزیت و سود به همراه داشت . اما 
برای سازمانهای امروزی تولید انبوه سفارشی سود به همراه دارد . در 
بازاريابي كلاسيك محصولاتی استاندارد برای مشتریان طراحی و ارایه می شود در
 حاليكه در بازاريابي مدرن توليد اگرچه به صورت انبوه صورت مي گيرد اما 
سفارش هر مشتري در آن لحاظ شده است .
4- تبلیغات :
در 
بازاریابی مدرن با توجه به امکانات و رسانه های خصوصی مانند اینترنت ، 
ایمیل و تلفن همراه و دیگر فضاهای اختصاصی مجازی برای هر فرد و پشتیبانی 
بانکهای اطلاعاتی قوی در این زمینه که فناوری اطلاعات آن را امکان پذیر 
ساخته است ما شاهد تبلیغات اختصاصی برای یکایک مشتریان هستیم . در حالی که 
در بازاریابی کلاسیک تبلیغات برای همه انجام می شود حال آنکه بسیاری از 
هزینه های تبلیغات مربوط به کسانی می شود که نه در بازار هدف قرار داشتند و
 نه آن را مي ديدند .
5- ارتباطات :
در بحث ارتباطات هم ما 
با 2 پدیده جدید در بازاریابی مدرن روبه رو هستیم . یکی اینکه سازمانها 
دیگر اجازه ندارند بدون مجوز از مشتریان با آنها ارتباط برقرار کنند . حال 
آنکه در نگرش بازاریابی سنتی بدون توجه به این حق مسلم سازمانها به خود 
مجوز می دهند تا بر روی تلفن همراه مشتریان بدون اجازه و اگاهی آنها پیام 
ارسال کنند. از سوی دیگر در این نگرش تنها به ارتباط یکسویه توجه می شود در
 حالی که در بازایابی مدرن تمام تلاشها برای برقراری ارتباطی 2 سویه سامان 
می یابد . سازمانها در تلاشند تا مشتریان با آنها تماس بگیرند . در این نوع
 ارتباط است که یادگیری و شناخت مشتری مسیر می شود و می توان امیدوار بود 
که ثبت این تماسها در بانکهای اطلاعاتی و پردازش آنها در آینده مزیت آفرین 
گردد .
6- سهم :
در بازاریابی سنتی هدف سهم از بازار است در 
حالی که در بازاریابی مدرن به دلیل اشباع شدن بازارها و رقابت سخت میان 
رقبا سازمانها به دنبال افزایش سهم خود از سبد مشتریان فعلی هستند . تحقق 
این سهم به دلایلی چون : هزینه کمتر مشتریان فعلی ، وفاداری آنها و تثبیت 
سودآوری آنها و آشنایی با نیازها و خصوصیات مشتریان تحقق سود سازمانها را 
بیشتر از گذشته امکان پذیر ساخته است .
7- هدف :
هدف در 
بازاریابی مدرن با کلاسیک از 2 تغییر اساسی برخوردار است . یکی اینکه هدف 
در این بازاریابی توجه به مشتریان سودده بازار هدف است در حالی که در 
بازاریابی کلاسیک معیاری برای سوده دهی به معناي كنوني آن وجود ندارد و 
بنابراین بر تمامی مشتریان بازار هدف تکیه می شود . از سوی دیگر امروزه 
نگهداری مشتریان اولویت اول سازمانها است نه جذب آنها .
<- نگرش به بازاریابی :
در
 گذشته بازاریابی اصولا فعالیتی هزینه زا تلقی می شد . تبلیغات ، تحقیقات ،
 پیشبرد و ترویج و .... تماما فعالیتهایی هزینه زا محسوب می شدند حال اینکه
 در شرایط فعلی و بدون انجام درست فعالیتهای بازاریابی و استراتژیهای 
اثربخش امکان بقا و رشد وجود ندارد لذا امروزه بازاریابی یک سرمایه گذاری 
محسوب می شود که در صورت انجام اثربخش و کارای آن می توان امیدوار بود که 
سازمان به اهداف خود نائل آید .